مرگ فرانتس بکن باوئر؛ بدرود، قیصر!
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۷۷۳۵۸
عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- قیصر، پادشاه و شاهزاده مونیخ القاب مرد افسانه ای فوتبال آلمان بود که شامگاه 19 دی 102 بهپیش صمیمی ترین دوست خود پیوست؛ به گرد مولر.
فرانتس بکن بائر از 17 سالگی فوتبال حرفه ای را از بایرن مونیخ شروع کرد و هلموت شون او را در جام جهانی 1966 ارایه داد.. او که درآن زمان به عنوان هافبک نفوذی بازی می کرد پدیدۀ مسابقات پدیده شد و یک تنه آلمان را به فینال جام رساند و اگر آن توب جف هرست را داوری به نام توفیق بهرام اف گل محسوب نمیکرد و همه هم دیدند گل نبود چه بسا آلمان در 1966 هم قهرمان میشد و انگلیس همین تک قهرمانی را هم نداشت!
در مورد جف هرست هم باید گفت به همراه گوردون بنکس گلر افسانه ای با تیم استوک سیتی به ایران آمد ودر یک بازی دوستانه با تیم ملی ایران گل تساوی را وارد دروازۀ منصور رشیدی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در جام جهانی 1970 هم آلمان با بکن بایر تا نیمه نهایی رسید و در آنجا 4 به 3 به ایتالیا باخت.
بازی کلاسیک آن جام در یک چهارم نهایی بود. بین انگلیس مدافع عنوان قهرمانی که تیم بهتری هم شده بود با آلمان. انگلیس 2 بر صفر جلو بود که اووه زیلر و بکن بائر که باز هم هافبک بود بازی را به تساوی کشیدند و گرد مولر گل سوم را به ثمر رساند و قهرمان جهان حذف شد.
تصویر بکن بائر در بازی با ایتالیا مشهور است که دو دنده و یک دست او شکسته ولی از مربی خواست در زمین بماند و تعویض نشود. هر چند آن بازی را باختند.
بعد از جام جهانی هلموت شون پست جدیدی را برای اولین بار به فوتبال اضافه کرد و تنها یکی بود که در آن بهترین بود: فرانتس بکن بائر در پست لیبرو یا دفاع جمع کننده آخر با اجازه نفوذ به تمام نقاط زمین تا قلب خط حمله . همان دفاع پوششی کنونی منتها با این تفاوت بزرگ که اجازه نفوذشان بسیار کم است.
در آن مسابقات برتی فوگتس دفاع راست و دفاع جلو زن وسط شورارتزن برگ بود و دفاع چپ پل برایتنر . بکن بائر برای اولین بار در این پست شماره 5 پوشید .قبل از آن فقط شماره 4 می پوشید و تا سال ها همین شماره 5 را بر تن می کرد.
در سال 1972 آلمان و در واقع آلمان غربی در فینال و برای اولین بار قهرمان اروپا شدند وقتی شوروی را 3-0 بردند. دو سال بعد در جام جهانی 1974 مونیخ، آلمان غربی خود میزبان بود و برای بار دوم قهرمان جهان شد.
قبل از مسابقات از بازیکنان آلمان پرسیدند چه خاطره ای از جام جهانی 1954 دارید بکن بائر گفت من 8 ساله بودم و بازی را از رادیو دنبال می کردم و چنان استرسی کشیدم که سه روز تب کردم.
در جام 1974 برزیل افت کرده بود ولی لاله های نارنجی هلند در اوج بودند. رینوس میشل با فوتبال شناور و کاپیتان یوهان کراف بزرگ همه را به هلند علاقه مند کرده بود. با این حال آن که جام را بالای سر برد کاپیتان قیصر بود. قبل از شروع بازی هم وقتی دو کاپیتان با هم دست دادند تیتر غالب مضمون ضرب المثل فارسی را داشت که دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند.
در آن بازی کرایف پنالتی را گل کرد و هلند یک بر صفر پیش افتاد اما آلمان با گل های پل براتنر و گرد مولر بازی را برد و قهرمان شد. بعد از جام جهانی بکن بائر برای سه بار پیاپی با بایرن مونیخ قهرمان اروپا شد که اولین آنها نخستین برای یک تیم آلمانی بود.
در سه فینال آتلتیکو مادرید ، لیدز و سنت اتین را شکست دادند. در جام ملت های اروپا 1976 در فینال و در ضربات پنالتی به چکسلواکی با گل افسانه ایشان ویکتور بازی را باختند و دوم شدند و این یعنی او به همراه آلمان هرگز حذف نشد.
قیصر در ادامه با رقمی فوق العاده هم بازی پله در کاسموس آمریکا شد و با اینکه تمایل داشت در جام 1978 – همان دوره که ایران برای اولینب ار حاضر شد - بازی کند ولی هلوت شون گفت باید همه در آلمان زیر نظر خودم باشند و او در آمریکا بود و بزرگ ترین خط خورده جام لقب گرفت.
در سال 1982 او به آلمان برگشت ودر هامبورگ کفش ها را آویخت. در سال 1984 آلمان با مربی گری یوپ دوراول حذف شد تا فدراسیون فوتبال آلمان تصمیم پر سر و صدایی بگیرد و بکن بائر را برای مربی گری برگزید در حالی که او هیچ دوره ای را نگذرانده بود. در پاسخ گفتند: او را باید مستنا کرد چون ذاتا رهبر است.
در سال 1986 در فینال با شکست مقابل آرژانتین دوم شد ولی در 1990 به عکس شکست دادند و برای بار سوم قهرمان جهان شدند تا هم به عنوان کاپیتان و هم سرمربی قهرمان جام جهانی شده باشد.
با وجود اصرار فدراسیون ماموریت خود را پایان یافته دید و سپس مدیر فنی مارسی شد در حالی که غالبا می نویسند سرمربی مارسی که اشتباه است و در همین دوران مارسی قهرمان لوشامپیونه شد .
بکن بائر متفاوت بود و متفاوت زندگی کرد. بسیار زود در سن 21 سالگی ازدواج کرد. وقتی خبردار شد پسرش غده ای در سر دارد کم مانده بود قید فوتبال را بزند اما دوستان او را منصرف کردند و نزدیک ترین دوست آن چنان که در صدر نوشته هم اشاره شد گرد مولر بود.
در زمان او اهدای توپ طلای جهان هنوز مرسوم نبود و او دو توپ طلای اروپا را از آن خود کرد. از فوتبال ایران علی دایی را می ستود اما وحید هاشمیان را به خاطر زودرنجی نمی پسندید.
بکن بائر می گفت هچ وقت به دیدار سیاست مداران کشورم نمی روم. آنها باید دنبال عکس گرفتن با من باشند و دیدگاه او دربارۀ دروازه بانان مشهور است و خوش شان نمی آید زیرا گفته بود دروازهبانها را جدی نگیرید. چون اکثرشان دیوانه اند! او این حرف را در واکنش به تمرد اولیور کان در پس دادن بازوبند کاپیتانی بر زبان آورده بود.
جالب است بدانید فرانتش بکن بائر 51 سال قبل و درسال 1351 خورشیدی با تیم بایرن مونیخ و به دعوت تیم پاس تهران به ایران آمد و با تمام ستارگان آن زمان خود دو بازی انجام دادند و یکی را در مقابل تیم ایران 6 به 2 در روز جمعه باختند و گفتند شرایط مان عادی نبود و کل شب قبل را نخوابده بودیم. بازی دوم رو زیکشنبه بود و مقابل پاس بازی کردند و گل مهدی مناجاتی با شوتی از 40 متری در خاطره ها ماند.
این نکته هم قابل ذکر است که بکن بائر هیچ گاه حاضر نشد مانند پله یا اوزه بیو در کارهای تبلیغاتی شرکت کند و از همه نظر مردی متفاوت بود.
با این اوصاف چه می توان گفت جر بدرود قیصر!
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: بکن باوئر گرد مولر فوتبال آلمان برای اولین جام جهانی گرد مولر بکن بائر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۷۷۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استقلال باید در تبریز مانند یک قهرمان بازی کند
به گزارش "ورزش سه"، استقلال دو مرتبه فرصت داشت تا ستارههای خود در آسیا را به عدد 3 برساند ولی هر بار با بدبیاری از رسیدن به قهرمانی آسیا بازماند. دهم اردیبهشت، سالگرد یکی از عجیبترین فینالهای آسیا بود. در سال 1378 و روزی که استقلال در ورزشگاه آزادی و در حضور بیشتر از 100 هزار نفر از هوادارانش میزبان جوبیلو ایواتای ژاپن بود اما درحالیکه میتوانست در این دیدار تاریخی جام را در تهران نگه دارد با فرصتسوزیهای بسیار، این امر محقق نشد تا سومین ستاره روی پیراهن آبیها نقش نبندد.
این درصورتی است که مهاجمان استقلال در دیدار فوق موقعیتهای مسلم گلزنی زیادی را از دست دادند تا حسرت استقلالیها بعد از یک ربع قرن از برگزاری این مسابقه، همچنان ادامه داشته باشد. درباره این دیدار و شرایطی که استقلال در فینال جام باشگاهها داشت و اتفاقات آن بعد از 25 سال، دقایقی با علی موسوی که در آن سال با گلزنیهایش استقلالیها را به فینال رسانده اما خود نیز در این دیدار فرصتهای زیادی را از دست داد، با فرهیختگان به صحبت پرداخته که متن آن را در ادامه میخوانید.
دو روز پیش سالگرد دیدار تاریخی استقلال مقابل جوبیلو ایواتا بود، دیداری که استقلالیها میتوانستند با پیروزی پشت سر گذاشته و جام قهرمانی را در تهران نگه دارند اما با وجود موقعیتهای فراوان، این اتفاق محقق نشد تا مهاجمان وقت این تیم بهعنوان مقصران اصلی این اتفاق معرفی شوند. صحبت را در این خصوص آغاز کنیم.
در هر صورت بعد از گلزنیهایم در مرحله مقدماتی و بازی معروف نیمهنهایی مقابل دالیان چین شاید توقعات از من بالا رفته بود، اما همه این صحبتها در حالی مطرح میشود که حالا بیشتر افتخار میکنیم که در آن سال برای آخرینبار با استقلال به فینال آسیا رسیدیم این درحالی است که در 25 سال اخیر این اتفاق دیگر تکرار نشد. ضمن اینکه ما عملکرد بسیار مطلوبی را در دیدار فینال داشتیم و خیلی خوب بازی کردیم و متاسفانه فقط توپهایمان تبدیل به گل نشد. هر وقت بازی را میبینیم به آن تیم افتخار میکنیم. میتوان گفت در اوج بدشانسی فقط توپهایمان به دروازه نرفت. ما همه کار کردیم اما گاهی در فوتبال چنین اتفاقاتی میافتد. بازیهایی هستند که ۹۰ دقیقه بازی دست شماست اما روی یک ضدحمله بازی را واگذار میکنیم مثل بازی ایران و استرالیا! چه کسی فکر میکرد ایران به جامجهانی برسد درحالیکه ما باید در دیدار برگشت ۱۰ گل میخوردیم اما ایران در ضدحمله حریفش را شکست داد و به جامجهانی رسید.
در بازی با رقیب ژاپنی هم استقلال بسیار بهتر از حریف خود بود.
دقیقا همینطور است. اگر بد بازی کرده بودیم شاید حق با منتقدان باشد درحالیکه فکر میکنم این بهترین فینال قرن بود که یک تیم ایرانی برگزار کرده باشد. یکبار دیگر این بازی را ببینید که چقدر تیم ژاپنی را تحت فشار قرار دادیم و به نظرم در آن سال حقمان قهرمانی بود اما در هر صورت نایب قهرمان شدیم. آن روز، روز استقلال نبود و هر کاری کردیم نشد که نشد. من، فرهاد، تقوی، نوازی و حتی مدافعان فرصت گلزنی داشتند اما توپها به گل نمیرفت. محمد نوازی فرصت تک به تک را از دست داد. اتفاقات عجیبوغریب باعث شد جام را از دست بدهیم.
فرصت کم بین دو دیدار نیمهنهایی و فینال هم به نظر میرسد شرایط را برایتان سختتر کرد.
دقیقا همینطور است. جالب است بعد از صعود به فینال فقط ۴۸ ساعت استراحت کردیم درحالیکه مقابل نماینده چین بازی به وقت اضافه رسیده بود و بدنهایمان خسته بود. نه امکانات ماساژوری مثل امروز بود و نه فرصت ریکاوری داشتیم. آن زمان واقعا عشق و تعصب به پیراهن معنای خودش را داشت. با توجه به انرژی که مردم میدادند سعی کردیم تا دقیقه ۹۰ با تمام وجود بازی کنیم. ۴۸ ساعت قبل از آن در بازی با دالیان وقتی گل چهارم را در وقت اضافه به ثمر رساندم، این گل را با یک چرخش زدم. در شرایطی که پاهایم بسیار سنگین و خسته بود، در چنین شرایطی گلزنی کردم و تازه حساب کنید دو روز بعد از آن باید در فینال آسیا بازی میکردیم. در فاصله ۴۸ ساعت چطور بدون ریکاوری باید بدن ما شاداب و سرحال میشد تا بتوانیم در فینال هم با قدرت کامل بجنگیم؟ چون بدنمان درست سرحال نبود، روی زدن ضربات آخر تمرکز نداشتیم. در هر صورت با همه این مشکلات و گرفتاریها هم خیلی خوب بازی کردیم اما جالب اینکه کسانی که از این بازی اشکال میگیرند و ما را مقصر میدانند، چطور به وضعیت سالهای اخیر تیم نمیپردازند که حتی بهندرت به جمع هشت تیم رسید یا بعضا حتی در مرحله گروهی هم حذف شده اما امیدوارم باز هم ما را ببخشند.
به نظر برنامهریزیهای عجیبوغریب AFC از همان زمان وجود داشته و فقط مختص به سالهای اخیر نیست.
با همین شرایط هم خدا را شکر از لحاظ دوندگی و تعصب تا دقیقه ۹۰ تلاش خود را کردیم و جنگیدیم. ما بهترین بازی و نمایش را ارائه کردیم. اگر بازی بدی کرده بودیم حق با منتقدان بود اما عالی بودیم و فقط متاسفانه در امر گلزنی ناکام ماندیم.
در آن سالها به یاد داریم که بهخاطر گلهای بدی که پرویز برومند در بازی نیمهنهایی دریافت کرد ناصر حجازی برای بازی فینال او را نیمکتنشین کرد تا ضعف اصلی استقلال در بازی فینال در خط دروازه باشد. این موضوع چقدر میتواند درست باشد؟
شاید با برومند هم نایب قهرمان میشدیم اما ایکاش ناصر خان، پرویز را در فینال هم بازی میداد و بعد از قهرمانی یقه او را میگرفت. این اتفاق بهتری بود اما اتفاقات و جذابیتهای فوتبال همین است. هیچوقت اینطور نیست که تیم بهتر در فوتبال موفق باشد. بعضی وقتها این اتفاقات هم میافتد.
شاید امروز استقلالیها حسرت ستارههای از دست رفته مثل آن مسابقه یا قهرمانی که در ضربات پنالتی استقلال از دست داد یا حتی دیداری که در مرحله نیمهنهایی در ورزشگاه پر از آب آزادی برگزار شد و باعث شکست این تیم شد را بیشتر میخورند.
بله، متاسفانه همینطور است. در بازی نیمهنهایی مقابل نماینده کره جنوبی در سال 2002 بیست دقیقه قبل از بازی چنان بارانی بارید که اصلا سابقه نداشت و تمام استادیوم آزادی را آب برداشت. اینها همه قسمت هستند. اگر امروز استقلال ۴ ستاره میشد شاید برخی تیمهای ایرانی خیلی عقب میافتادند و بهتر هم شد تا یکمقدار به ما نزدیک باشند تا این کریها امروز هم وجود داشته باشد.
به وضعیت استقلال در برهه زمانی فعلی برسیم. به نظر میرسد معادلات قهرمانی در لیگ برتر بعد از انجام دو بازی حساس امشب تا حدودی روشن شود. بازی استقلال مقابل تراکتور را چطور میبینید؟
این بازی بسیار حساس است و من هم قبول دارم تیم باید خیلی باهوش بازی کند. معمولا از لحاظ حضور هواداران یک جو وحشتناک در ورزشگاه تبریز به وجود میآید که بازیکنان استقلال باید بدون ترس و دلهره به مصاف حریف خود بروند. البته استقلال و بازیکنان این تیم عادت دارند جلوی تماشاگران فراوان به میدان بروند. این تیم همیشه تماشاگر داشته و برای همه دیدارهای این تیم معمولا ورزشگاه پر میشود و اگر این دیدارها خارج از خانه باشد که قطعا ورزشگاه پر میشود. بنابراین استقلال باید بدون استرس و مثل یک قهرمان بازی کند تا بتواند نتیجه لازم را در تبریز به دست بیاورد.
چقدر فکر میکنید چهره قهرمان بعد از رقابتهای هفته بیستوپنجم مشخص شود؟
در هر صورت استقلال و پرسپولیس دارند شانه به شانه هم حرکت میکنند و هر دو صد درصد امتیازات را در این بازیها میخواهند و با تمام وجود به میدان میروند. در این بین لغزش تیمها باعث میشود روحیه خود را برای ادامه لیگ از دست بدهند. فقط این اتفاق میتواند در ادامه لیگ باعث شود تا آنها از هم فاصله بگیرند اما تا آخر لیگ فکر میکنم این دو تیم شانه به شانه هم حرکت کنند.
واگذاری استقلال به بخش خصوصی تا چه اندازه میتواند واقعی باشد و چقدر میتواند توقعات هواداران این تیم را فراهم کند؟
با وجود این مسائل و مشکلاتی که در چند سال اخیر همواره استقلال و پرسپولیس با آن دست به گریبان بودهاند که میخوانم و میشنوم، هیچچیز قابل پیشبینی نیست. بنابراین باید ببینیم در آینده چه اتفاقی میافتد و آیا بخش خصوصی و این شرکتها میتوانند مشکلات این دو تیم را حل کنند؟ فقط واگذاری مهم نیست چون میتوانستند این تیمها را به خیلی جاها واگذار کنند اما مهم حمایت کردن و پروسه واگذاری است که باید به بهترین شکل ممکن انجام شود. در هر صورت امیدوارم هلدینگ خلیجفارس بتواند حمایت خوبی از استقلال داشته باشد.
به مشکلات داوری برسیم. در زمان شما هم تکنولوژی کمک داور ویدئویی وجود نداشت اما تا این اندازه هم شاهد مشکلات و اشتباهات داوری نبودیم؟
بحث داوری مقداری حساس شده است، هرچند این اشتباهات برای همه تیمها وجود دارد و امروز هم شاهد هستیم که اشتباهات داوری زیاد شده است. برای همین هم var را آوردند تا حق هیچ تیمی ضایع نشود اما متاسفانه نمیدانم در ایران چرا این همه طول کشیده تا این تکنولوژی را بیاورند درحالیکه ما سرمایهایش را داریم و هم اینکه در مدت زمان کمی میتوانیم آن را آموزش داده و از آن استفاده کنیم و به سرعت کارهای زیربنایی و زیرساختی را پیش ببریم اما به نظر من کسی به آن صورت برای این مسائل دل نمیسوزاند. اگر شد که شد اگر هم نشد خیلی هم برایشان مهم نیست. حتی بیشتر کشورهای جهان سوم هم امروز از این تکنولوژی برخوردار هستند اما نمیدانم چرا در ایران از این امر عقب افتادهایم.